و ) لا ينام من اليل الا القليل و ذلک من اوصاف المحبين.
شبها به جز اندكي نمي آرامد و اين از صفت هاي «محبين» و دوستداران است.(مو?من شبها براي آخرت کار مي کند، نه پاي تلويزيون و... ).
ز ) انه يطرد و يخفي ثم يدعي فيجيبو و لا يحقد و ذلک من علامات الخاشعين.
رانده مي شود و ستم مي بيند ولي اگر او را بخوانند بدون دلگيري بر مي گردد و اين از علامت هاي «خاشعين» و فروتنان است.(مو?من کينه توز نيست ).
ح ) يرضي بما يدفع اليه صاحبه و هو حال القانعين.
به هر خوراك كه صاحبش به او مي دهد و راضي است و اين حال «قانعين» است.( مو?من بد خرجي و اسراف نمي کند ).
ط ) اکثر عمله السکوت و ذلک من علامات الخائفين .
بيش تر لب فروبسته و خاموش است و اين از علامت هاي «خائفين» است.(مو?من هميشه خدا ترس است ).
ي ) اذا مات لم يبق منه الميراث و هو حال الزاهدي .
وقتي مي ميرد ارثي از او باقي نمي ماند و اين حال «زاهدين» است.( مو?من براي ورثه مال جمع نمي کند).
الاحقر مجتبي الحسيني ختم اله له بالحسني
(بر گرفته از كتاب در ثمين و ماء مَعين چاپ دوم صفحه 457 ـ تاليف آيت الله سيد مجتبي حسيني مير صادقي زنجاني )-( از كتاب لئالي الاخبار ج 5 – ص 387- 388 )