• وبلاگ : بشكاف
  • يادداشت : طريقت آسان گرايان
  • نظرات : 0 خصوصي ، 6 عمومي
  • ساعت ویکتوریا

    نام:
    ايميل:
    سايت:
       
    متن پيام :
    حداکثر 2000 حرف
    كد امنيتي:
      
      
     

    سلام.

    سريال را خوب تحليل كردين.منم حق را به شما مي دم اما به شرط اينكه بعضي وقتا خودمونا جاي طرف مقابل هم بگذاريم.

    مطمئن باشين تا همه ي درا را بسته نبيني به فكر خودكشي نمي افتي.

    منم ديشب سريال را ديدم.خيلي متاثر شدم .از نظر من هم مي شد خيلي كارها كرد اما اينا در مقام نظره نه عمل.

    فقط خدا مي دونه اگه ما در اون شرايط قرار بگيريم چه مي كنيم؟

    شايد خودكشي نكنيم اما آيا با شكر گذاري به درگاه حق زنده ايم؟يا همه ي عمر را به ستيز با خدا بر مي خيزيم؟

    به اميد روزي كه همه ي ما از امتحانهاي خدا سر بلند بيرون بياييم.يا علي

    پاسخ

    سلام و تشکر! راستش من همه داستان رو نديدم و اينو هم گفتم که نميخوام سريال رو نقد کنم. از يه نظر کار خيلي خوبي کرده بود که اين داستان رو مطرح کرده بود. يه تلنگري به من بود و شايد به بقيه. همه اطرافيان اون زن ميتونستن بهش کمک کنن بدون اينکه اتفاق خاصي بيفته و به سختي بيفتن اما اينکارو نکردن. و همه هم ميتونستن جلوي آخرين خودکشي رو بگيرن چون سابقه شو داشتن اما نکردن! راستش کسي که همه چيز رو از خدا ببينه، در بسته اي براش وجود نداره. هر در بسته اي براش يک فرصت براي يافتن راه هستش. يعني خدا بهش لطف کرده و يه مانع جلوش گذاشته تا ازش رد بشه و پيشرفت کنه. مديرهاي واقعي از مشکلات استفبال مي کنند چون ميدونن که هر مشکل، يک پله به سمت تکامله. اما آدمهاي آسان گرا، از مشکلات تنفر دارن چون جلوي زندگي آسون رو مي گيره. انشالله که در همه امتحانها، خدا رو فراموش نکنيم و چشمهامون رو بهتر باز کنيم مطمئن باشيم که يه جايي يه کليد زير يه فرش گذاشته شده که قفل رو باز مي کنه فقط کافيه خم بشيم و ورش داريم.